جدول جو
جدول جو

معنی باده فرسای - جستجوی لغت در جدول جو

باده فرسای(دَ / دِ فَ)
رجوع به باده فرسا شود، بقولی موضعی است در بطن فلج از یمامه و آنانکه بر این عقیده اند در بیت اعشی، بجای درتا درنا خوانده اند. (از معجم البلدان). و رجوع به المعرب جوالیقی ص 79: 3، 4، 12، 17 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ / دِ فَ)
باده فرسای. کنایه از دائم الخمر یعنی آنکه از افراط خوردن شراب مضمحل و فرسوده شده باشد. شیخ ابوالفیض فیاضی راست:
خوش وقت حریف باده فرسای
بر تارک آسمان زده پای.
(از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَ /دِ فُ)
عمل باده فروش. کار فروشندۀ باده.
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ پَ رَ)
بسیار می خوارگی. بسیار شراب خواری:
کار صواب باده پرستی است حافظا
با ما بجام بادۀ صافی خطاب کن.
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از باده پرستی
تصویر باده پرستی
عمل باده پرست شرابخواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باده پرستی
تصویر باده پرستی
((~. پَ رَ))
شراب خواری
فرهنگ فارسی معین
باده گساری، شرابخواری، می پرست، می خوارگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد